کد خبر: ۱۱۳۵۷۱
تاریخ انتشار: ۰۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۳
عادل کروشاوی

مشاور کیست؟ // مدیریت، مشورت، موفقیت

شاید یکی از مهم‌ترین عوامل ناکارآمدی سازمان‌ها و ادارات، صرف‌نظر از مدیران نالایق یا غیرمتخصص، نبودِ مشاوران متعهد و کاربلد باشد. مدیری که مشاوری غیرمتخصص و غیرمتعهد انتخاب می‌کند، بدون شک اهدافش مدیریتی نیست؛ بلکه به دنبال منافع شخصی است. این مدیران روابط را بر ضوابط مقدم می‌دارند و اهداف سازمانی را فدای مصالح فردی می‌کنند.

مشاور کیست؟ // مدیریت، مشورت، موفقیتشوشان - عادل کروشاوی :

گستردگی علوم، افزایش حوزه‌های فعالیت علمی و ضرورت تمرکز بیشتر بر تخصص‌های مختلف، در کنار ناتوانی انسان در تسلط بر این همه تنوع و سرعت رشد دانش، اهمیت به‌کارگیری افراد متخصص در زمینه‌های علمی و اجرایی را دوچندان کرده است.

این تنوع و سرعت پیشرفت، فقط به علوم تجربی محدود نمی‌شود؛ بلکه شامل علوم انسانی، هنر، فرهنگ و همه جوانب زندگی انسان‌ها نیز هست. با درک این ضرورت، به نتیجه‌ای غیرقابل‌انکار می‌رسیم؛ نتیجه‌ای که می‌تواند زمینه پیشرفت و موفقیت مدیریت‌ها را در سطوح خرد و کلان فراهم کند. و این نتیجه چیزی نیست جز:
*ضرورتِ مشورت و داشتنِ مشاورِ متخصص در حوزه‌های مرتبط.*

مدیر یک مجموعه حتی اگر خود تخصص کافی نداشته باشد، با انتخاب مشاوران متخصص می‌تواند مجموعه‌ی زیر نظر خود را نه‌تنها از شکست و نابسامانی نجات دهد، بلکه آن را در مسیر موفقیت و تحقق اهداف قرار دهد.
در مقابل، انتخاب مشاورِ غیرمتخصص می‌تواند نتیجه‌ای معکوس و حتی مخرب به‌همراه داشته باشد.

شاید یکی از مهم‌ترین عوامل ناکارآمدی سازمان‌ها و ادارات، صرف‌نظر از مدیران نالایق یا غیرمتخصص، نبودِ مشاوران متعهد و کاربلد باشد. مدیری که مشاوری غیرمتخصص و غیرمتعهد انتخاب می‌کند، بدون شک اهدافش مدیریتی نیست؛ بلکه به دنبال منافع شخصی است. این مدیران روابط را بر ضوابط مقدم می‌دارند و اهداف سازمانی را فدای مصالح فردی می‌کنند. نتیجه چنین رویکردی، افزودن باری سنگین بر مشکلات کشور است. می‌توان گفت درصد زیادی از مشکلات، نه از کمبود امکانات و بودجه، بلکه از سوءمدیریت ناشی می‌شود.
خوزستان نیز از جمله استان‌هایی است که در حوزه‌های مختلف هزینه‌ این سوءمدیریت‌ها را پرداخته است.

در استان ما نمونه‌های فراوانی از این وضعیت دیده می‌شود که مستقیم بر عملکرد و خروجی ادارات و سازمان‌ها تأثیر گذاشته است.
بدترین بخش ماجرا این است که این روند نادرست و غیرتخصصی، کم‌کم در سیستم اداری ما جا افتاده و به‌عنوان یک امر عادی پذیرفته شده است. به‌گونه‌ای که واژه‌ی مشاور از ارزش و جایگاه واقعی خود فاصله گرفته و گاهی برای افرادی که از سمتی کنار گذاشته می‌شوند، صرفاً به‌عنوان عنوانی تشریفاتی به‌کار می‌رود؛ بدون توجه به تخصص یا شایستگی آن فرد.

وقتی در جایی به فارغ‌التحصیل ادبیات عنوان «مهندس» داده می‌شود و از او در حوزه فنی استفاده می‌کنند؛
وقتی فردی با تخصص بازرگانی در حوزه فرهنگ منصوب می‌شود؛
و یا فارغ‌التحصیل رشته‌های فنی در حوزه ورزش مسئولیت می‌گیرد،
چگونه می‌توان انتظار عملکرد درست داشت؟

*انتخاب مشاورانی بدون تخصص و تجربه، یعنی بی‌ارزش کردن جایگاه مشاوره.*
مشاوری که تحصیلات و تجربه‌اش با حوزه کاری مجموعه مرتبط نباشد، چگونه می‌تواند کمکی به مدیریت آن مجموعه کند؟

این نوع مدیریت و انتصاب‌ها، نه‌تنها کارکنان و مخاطبان، بلکه حتی مردم را از یک سیستم و از دولت ناامید می‌کند؛ مردمی که با امید و اعتماد رأی می‌دهند تا شاهد حرکت به‌سوی بهتر شدن باشند.

آیا اندازه‌ی اهمیت‌ها، بایدها و نبایدها را می‌دانیم؟
آیا فقط برای راضی نگه داشتن گروهی خاص، از پیامدهای اجتماعیِ یک روند غلط در سطوح مختلف آگاه هستیم؟ و اگر آگاهیم، آیا برایمان اهمیت دارد؟

در نهایت، همه‌ی ما می‌دانیم هیچ مجموعه‌ای بدون دلیل موفق نشده و هیچ سازمانی بی‌دلیل سقوط نکرده است.
پس برای ایران، خوزستان و این مردم شریف؛
برای آرمان‌هایی که شعارش را می‌دهیم؛
و برای آن‌هایی که برای استوار ماندن این سرزمین جان داده‌اند،
درست فکر کنیم و درست عمل کنیم.

نظرات بینندگان